تحلیل تکنیکال چیست؟
در تحلیل تکنیکال یا فنی (تکنیکی) به کمک بررسی گذشته سعی میکنیم وضعیت آینده قیمت را پیشبینی کنیم. در این سبک معتقدیم که تاریخ مجددا تکرار خواهد شد. این که قیمت تا کجا بالا یا پایین خواهد رفت و چه زمانی روند خود را تغییر میدهد موضوع مورد بحث در علم تکنیکال است. در این علم به کمک نوسانات قیمت، بررسی عرضه و تقاضا و در نظر گرفتن حجم میتوانیم وضعیت قیمت را در کوتاه مدت و بلند مدت پیشبینی کنیم. تحلیل تکنیکال پایه و اساس همه بازارهای مالی در دنیاست.
تحلیل تکنیکال بر ۳ اصل اساسی و پایهای نهاده شده است:
همه اطلاعات در قیمت لحاظ شده است
تاریخ تکرار می شود
تغییرات قیمت، دارای الگوی خاص و قابل تفسیر است.
هر چیزی که نمودار ان دو بعد قیمت و زمان داشته باشد در بعد تحلیل تکنیکال قابل بررسی است.از نمودار نرخ بهره گرفته تا نمودار گندم و شاخص داوجونز و قیمت سهام و اوراق قرضه و …
برخی تکنیکال را علم میدانند برخی ان را هنر میدانند برخی هم معتقدند تکنیکال توهمی بیش نیست با این حال در صده ی اخیر تکنیکال کارایی خود را به بازار ها نشان داده است و میلیون ها استفاده کننده دارد به طوری که حتی برخی صندوق های سرمایه گذاری مبنای معاملاتشان تحلیل تکنیکال می باشد و هرگز به بررسی بنیادی دارایی مورد خریدشان نمی پردازند.از جمله افراد معروف در تحلیل تکنیکال می توان به جان مورفی،نلسون الیوت،رابرت ماینر و … اشاره نمود.
این که با دیتای تاریخی به پیش بینی روند اتی قیمت ها پرداخته شود قدمتی در حدود چندین قرن دارد.از کشاوزران گرفته تا تجار به طور مستقیم و غیر مستقیم از این روش استفاده میکردند. می توان گفت که چارلز داو اولین نفری است که به طور مستقیم از تحلیل تکنیکال استفاده کرده است. چارلز داو بنیان گذار وال استریت ژورنال و ارایه دهنده ی شاخص میانگین صنعتی داو جونز می باشد.
در ادامه به چند تعریف از تحلیل تکنیکال بپردازیم
- تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
- تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
- روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
برای تحلیل تکنیکال به بررسی نموار قیمت-زمان در سه بعد الگو،قیمت و زمان می پردازیم و کامل ترین تحلیل،تحلیلی است که به بررسی هر سه ی این موارد بپردازد.برای بررسی نمودار قیمت-زمان به یک حداقل دیتایی لازم داریم که با توجه به معیار های مختلف،بنظر می رسد باید دیتای قیمت را حداقل در ۱۴۰ روز کاری(۱۴۰کندل)داشته باشیم تا بتوانیم به بررسی نمودار قیمت زمان ان بپردازیم.نکته ی مهم در تحلیل تکنیکی حجم معاملات می باشد.هرچه حجم معاملات بیشتر باشد تحلیل تکنیکال قابلیت اتکای بیشتری دارد به همین خاطر است که در کنار بررسی سه بعد الگو،قیمت و زمان باید به بررسی حجم معاملات نیز در تحلیل تکنیکال بپردازیم.
آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال
ابتدا باید با افق و سرمایه گذاری با پول کم خود اشنا شویم که شامل نوسان گیری،معاملات کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت می باشد
برای اموزش تحلیل تکنیکال باید با ساختار نمودارها (نمودار های حسابی یا لگاریتمی)، انواع تایم فریم ها(از یک دقیقه و یک ساعت و یک ماه تا یک دهه و بالاتر) و مبحث حجم اشنا شویم. سپس با بحث روند (صعودی-نزولی-خنثی)، خط روند، حمایت و مقاومت (استاتیک و داینامیک)، کانال ها اشنا شویم. با طبقهبندی نمودارها اعم از نمودار خطی، نمودار میلهای، نمودار شمعیهای ژاپنی، نمودار هیکن آشی و نمودار هالو چارت (توخالی) اشنا شویم.
در تحلیل تکنیکال یکی از مهم ترین اهداف و دغدغه تریدرها شناسایی نقاط بازگشت بازار است که باید با درصدهای بازگشتی(انواع فیبوناچی ها نظیر فیبو اکسپنشن،فیبو اکستنشن و فیبو ریتریسمنت) و همینطور الگوهای بازگشتی نظیر سرو شانه،کف و سقف دوقلو و… اشنا شویم. سپس با انواع الگوهایی مثل الگوی مثلث، پرچم، مستطیل و … اشنا شویم. سپس با انواع واگرایی ها اشنا شویم. واگرایی در هر سه بعد قیمت،حجم و زمان.
یکی از مؤلفههای اصلی تابلوی معاملات بازار و تحلیل تکنیکال در عین سادگی حجم است. باید با نحوه تفسیر حجم و نواع شاخصهای مبتنی بر آن اشنا شویم.
سپس باید با انواع اندیکاتورها شامل انواع میانگینهای متحرک، ارتباط میانگین و چرخه زمانی، کاربرد اعداد فیبوناچی در میانگینها و نحوه بهینهسازی و سپس اسیلاتور ها اشنا شویم. سی سی ای، ار اس ای، مکدی از مهمترین های این ها می باشند.
با اصول امواج الیوت، روشهای موج شماری، کانالیزه شدن و کاربرد اعداد فیبوناچی در تئوری الیوت اشنا شویم که نلسون الیوت بنیان گذار ان بوده است سپس با سبک رابرت پرکتر،ماینر،ایان کوپسی و گلن نلی اشنا شویم.
یک بعد نمودارهای تحلیل تکنیکال زمان است. مفهوم چرخههای زمانی، تاثیر آن بر حرکات بلند مدت و کوتاه مدت و نحوه ترکیب آن ها با ابزارهای دیگر باید اشنا شویم. سپس با الگوهای هارمونیک باید اشنا شد.
بعد از ان نویت به پرایس اکشن می رسد که در ابتدا باید با مبانی ان و سپس انواع سبک های ان اشنا شد.
سپس با سبکهای نوین که کمتر مطرح شده اند نظیر استرولوژی و … باید اشنا شد و در اخر هم بر بحث مدیریت سرمایه تمرکز کرد و در انتها باید توانست موارد فوق را باهم ترکیب و تلفیق کرده و به سبک تلفیقی و منحصر به فرد رسید و با توجه به سبک خود و مدیریت سرمایه،استراتزی خاص معاملاتی را برنامه ریزی و طراحی نمود.
تحلیل تکنیکال بورس ایران چگونه است؟
تحلیل تکنیکال در بورس ایران سبقه ی زیادی ندارد.شروع ان به اوایل دهه ی هشتاد برمیگردد که انهم بیشتر معامله گران فارکس از ان استفاده میکردند و در فروم ها بحث های جزیی از ان پیش می امد که با ترجه ی کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی توسط کامیار فراهانی فرد،دانش تحلبل تکنبکال فراگیر و استفاده کنندگان ان نیز افزایش یافت به حدی که در حال حاضر عمده ی شرکت هایی که فعالیت سرمایه گذاری و معامله گری در بازار سرمایه انجام میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند حال عده ای برای شناسایی نقاط ورود و خروج،عده ای برای دنبال کردن روند قیمت و عده ای هم صرفا تحلیل تکنیکال از ان استفاده می کنند و مبنای معاملاتشان می باشد.
بازار بورس ایران هم تحلیلگران و مدرسان بزرگی دارد نظیر نیما ازادی که با تدریس دو دهه ای خود به گسترش تحلیل تکنیکال کمک شایانی نمود یا مهراد پایدار از الیوتیسین های بازار که تحلیل هایش بسیار دقیق بود.تحلیلگران بورس ایران هم از روش های گفته شده در فوق استفاده میکنند و میتوان انهارا هم رده ی تریدرهای جهانی قرارداد.تحلیل تکنیکال در بورس جواب نمیدهد.جمله ای نام اشنا اما واقعا اشتباه.تحلیل تکنیکال برای شناسیی روند و تعیین نقاط بازگشتی،زمان های بازگشتی(ریورس تایم ها) و… در بورس توسط کثیری از معامله گران استفاده می شود که ضریب موفقیت بالایی هم دارد و ضریب نفوذ ان بین تحلیل گران بازار نیز شدت یافته است.
تحلیل تکنیکال در بازارهایی که بر اساس عرضه و تقاضای آزاد شکل میگیرد جواب میدهد. این از فرضیات پایهای تحلیل تکنیکال است و هیچ کسی منکر آن نیست. بر این اساس میتوان گفت تحلیل تکنیکال برای تحلیل و پیش بینی قیمت داراییهای زیر قابل استفاده است:
داراییهایی که قیمت آن بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا مشخص میشود (مثلا قیمت بنزین، دارو و … غیره که به صورت دستوری قیمتگذاری میشود را نمیتوان بر اساس تحلیل تکنیکال بررسی کرد).
توجه کنید هر گونه دستکاری در قیمت، روند طبیعی معاملات یک دارایی مثل سهام را مختل میکند و بر این اساس نمیتوان آن را با تحلیل تکنیکال بررسی کرد. در بورس ایران این دستکاری قیمت زیاد دیده میشود، اما نه در همه سهامها. معمولا دستکاری قیمت در سهامی قابل انجام است که نقدشوندگی پایینی دارند. با این اوصاف میتوان گفت تحلیل تکنیکال برای نمادهایی که نقدشوندگی بالایی دارند به خوبی جواب میدهد
بهترین نمودارهای تحلیل تکنیکال کدام اند؟
با توجه به کارکرد سلیقه ای اشخاص نمیتوان حکم قطعی برای این مورد صادر کرد اما با توجه به همه گیری و استفاده ی بیشتر افراد میتوان گفت نمودار های شمعی در کنار مقیاس لگاریتمی نمودار،بیشترین استفاده را بین تحلیگران دارد.سایت های بسیاری هستند که ارایه دهنده ی نمودار تکنیکیبرای تحلیل می باشند نظیر نمودار های دارا تحلیل،ارشن،سهام یاب،ره اورد ۳۶۵ و … که بهترین نمودار ها از لحاظ نحوه ی محاسبه کارمزد خرید و فروش سهام و دقت ان نمودار های دارا تحلیل می باشد که هم رایگان بوده و استفاده از ان برای همگان اسان است و هم تنوع نمودارهای ان بالا بوده که در چهار بخش نمودار های تعدیل نشده،نمودار تعدیل شده،نمودار بازدهی و نمودار دلاری چارت های خور را ارایه می دهد همچنین بخشی از چارت ها توسط تحلیلگران خبره ی خود شرکت نیز تحلیل شده اند که برای افرادی که اشنایی با این سبک تحلیلی ندارند به شدت مفید می باشد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
تحلیل بنیادی یکی از روشهای تحلیل بازار سرمایه است که با بررسی صورتهای مالی شرکتها و کلیه عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهم، ارزش واقعی سهم را محاسبه میکند. در تحلیل بنیادی، عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصادی کشور تا اقتصاد خُرد مانند نحوه مدیریت شرکت مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع، هدف از تحلیل بنیادی این است که سرمایهگذار با کشف قیمت واقعی سهم و مقایسه آن با قیمت فعلی، به این نتیجه برسد که آیا سهم پتانسیل رشد و ارزش سرمایهگذاری دارد یا اینکه قیمت فعلی سهم کاذب و دارای حباب است. “بنجامین گراهام اقتصاد دان آمریکایی و یکی از مشهورترین فعالان بازار بورس در دهه ۶۰ میلادی بود که طی سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، تمام سرمایه خود را از دست داد. تجربیاتی که پس از این اتفاق بهدست آورد، منجر به نوشتن کتابی تحت عنوان”تحلیل اوراق بهادار” شد که با همراهی “دیوید داد” صورت گرفت.
وی بنیانگذار روش سرمایهگذاری ارزشی بود که بر اساس این روش میتوان به کمک بررسی عواملی چون دارایی، درآمد و پرداختهای سود سهام، ارزش واقعی سهام را بهدست آورد و با ارزش بازارِ آن مقایسه کرد. از طریق این مقایسه میتوان سهمهایی که قیمتی پایینتر از ارزش واقعی خود دارند را تشخیص داد و برای سرمایه گذاری انتخاب کرد.
پس از نوشتن این کتاب، توجه تحلیلگران بازار سرمایه بر تحلیل بنیادی معطوف شد. “وارن بافت” یکی از شاگردان گراهام است که با استفاده از روشهای سرمایهگذاری گراهام، موفق شد در سال ۲۰۲۰ به چهارمین میلیاردر جهان تبدیل شود.
مزایای تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی برای سرمایهگذارانی مناسب است که برای سرمایهگذاری، دید بلندمدت دارند.
با توجه به اینکه در تحلیل بنیادی با اطلاعات مالی و دادههای واقعی شرکت سروکار داریم، نتیجه تحلیل کاملاً واقعی و قابل اطمینان خواهد بود و شرکتهایی را به ما معرفی میکند که ارزندگی بالایی دارند.
. از آنجا که در تحلیل بنیادی پارامترهای مهمِ درآمد و سود سرمایه گذاری در بورس به صورت دقیق مورد بررسی قرار میگیرد، به سرمایهگذار کمک میکند تا شرکتهایی که مستعد زیان هستند را شناسایی کرده و از زیان جلوگیری کنند.
با توجه به اینکه در تحلیل بنیادی علاوه بر اطلاعات شرکت، صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد نیز مورد بررسی قرار میگیرد، این امکان را برای سرمایهگذار فراهم میسازد تا در صنعت مربوطه، بهترین دستهبندی را برای خرید سهام داشته باشد.
. سرمایهگذاری از طریق تحلیل بنیادی، به شرکتهایی که ارزندگی و پتانسیل رشد زیادی دارند، کمک میکند.
معایب تحلیل بنیادی
با وجو اینکه تحلیل بنیادی دید جامع و صحیحی از شرکتها و صنایع به ما میدهد، اما به دلیل زمانبر بودن این روش، ممکن است نتیجه تحلیل در اثر گذشت زمان، منسوخ شود.
در محاسبه ارزش ذاتی، مفروضات و ضرایب خاصی دخیل هستند که بر اساس سلیقه تحلیلگر تعیین میشود که همین امر موجب تفاوت ارزش ذاتی تعیینشده توسط تحلیلگران مختلف میشود.
تکیه بر تحلیل بنیادی میتواند منجر به غافل شدن از سهمهای کوچک شود که ممکن است در کوتاهمدت سودآوری خوبی داشته باشند.
تحلیل بنیادی، دربارهی زمان ورود به سهم هیچ گونه اطلاعاتی در اختیار شما قرار نمیدهد لذا باید در کنار آن از سایر روشها مانند تحلیل تکنیکال و تابلوخوانی استفاده کنیم.
تحلیل بنیادی به لحاظ ماهوی اختلاف زیادی با تحلیل تکنیکال دارد. در تحلیل بنیادی بورس ما به دنبال بررسی عواملی هستیم که روند عملیات شرکت و در نهایت سودآوری انها تاثیر گذار هستند و بر اساس آنها به ارزش گذاری شرکتهای مختلف میپردازیم.
ارزش ذاتی مفهومی است که تحلیلگران بنیادی اعتقاد دارند در بلند مدت قیمت یک سهم خودش را به آن نزدیک خواهد کرد.
ارزش ذاتی پس اگر سهمی از ارزش ذاتی ان کمتر باشد فرصت خرید است. در تحلیل بنیادی ما هیچ کاری با نمودار قیمت نداریم.
از این منظر و با تعاریف بالا اصولا نباید اختلاف و نزاعی بین طرفداران این دو روش وجود داشته باشد چراکه هر کدام از این روشها بر اساس اصول متفاوتی سعی در پیش بینی اینده قیمتی دارند که می تواند تکمیل کننده یکدیگر باشند نه تخریب کننده یکدیگر! اما مشکل از جایی شروع میشود که افراد در کاربرد هر کدام از این روشها دچار اشتباه میشوند
تفاوت دیگر این دو تحلیل در این است که از تحلیل تکنیکال معمولاً برای ترید کردن و سرمایهگذاری کوتاه مدت و از تحلیل فاندامنتال برای سرمایهگذاریهای طولانی مدت استفاده میشود
تفاوت عمدهی دیگر تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال یا اگر بخواهیم به زبان فارسی بگوییم از عمدهترین تفاوتهای تحلیل فنی با تحلیل بنیادی نوع دادههایی است که از آنها در تصمیمگیری خود استفاده میکنیم.
به عبارت دیگر در تحلیل فاندامنتال از گزارشهای مالی شرکتها، سایتهای خبری، آماروارقام مربوط به صنایع مختلف و موارد این چنینی استفاده میشود در صورتی که در تحلیل تکنیکال صرفاً از روی نمودار قیمتی تمام تحلیل انجام شده و تصمیمگیری صورت میگیرد.
همچنین در تحلیل فاندامنتال هم از دادههای گذشته و هم از دادههای فعلی برای نتیجهگیری استفاده میشود اما در تحلیل تکنیکال تنها بر اساس دادههای گذشته این کار صورت میگیرد.
تفاوت عمدهی دیگر تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال یا اگر بخواهیم به زبان فارسی بگوییم از عمدهترین تفاوتهای تحلیل فنی با تحلیل بنیادی نوع دادههایی است که از آنها در تصمیمگیری خود استفاده میکنیم.
به عبارت دیگر در تحلیل فاندامنتال از گزارشهای مالی شرکتها، سایتهای خبری، آماروارقام مربوط به صنایع مختلف و موارد این چنینی استفاده میشود در صورتی که در تحلیل تکنیکال صرفاً از روی نمودار قیمتی تمام تحلیل انجام شده و تصمیمگیری صورت میگیرد.
همچنین در تحلیل فاندامنتال هم از دادههای گذشته و هم از دادههای فعلی برای نتیجهگیری استفاده میشود اما در تحلیل تکنیکال تنها بر اساس دادههای گذشته این کار صورت میگیرد.
برای مثال کسی که میخواهد روی سهام یک شرکت سرمایهگذاری کند تا در آینده بتواند از رشد آن سود خوبی نصیبش شود بهتر است از تحلیل فاندامنتال برای بررسی آن استفاده کند. در طرف دیگر کسی که میخواهد از نوسانات قیمت بیت کوین درآمد داشته باشد میتواند از تحلیل تکنیکال کمک بگیرد.
انچه که منطقی است تلفیق و ترکیب این دو سبک در کنار یکدیگر و استفاده از هر دوی انهلا به منظور شناسایی و شکار فرصته های مناسب سرمایه گذار می باشد.
خلاصه مقاله
تحلیل تکنیکال به پیش بینی روند اتی با اسفاده از اطلاعات گذشته ی قیمت می پردازد.تحلیل تکنیکال یکی از اجزای لاینفک معاملات است که استفاده کنندگان کثیری دارد. استفاده از تحلیل تکنیکال در ایران از دهه ی هشتاد شروع شده و کماکان در دوران اوج قرار دارد و بین معامله گران ایرانی فراگیر شده است.روش های بسیاری هم برای تحلیل تکنیکی وجود دارد اعم ازتحلیل تکنیکال کلاسیک،الیوت،پرایس اکشن و …بهترین نمودار برای تحلیل تکنیکال،نمودار شمعی و در مقیاس لگاریتمی می باشد.
و بنظر می رسد زمانی استفاده از تکنیکال بیشترین بازدهی راعاید استفاده کنندگان ان خواهد کرد که با تححلیل بنیادی ترکیب شود
یعنی خرید دارایی با ارزش در ارزنده ترین و پایین ترین قیمت ها یا فروش دارایی های گران و غیرارزنده در بالاترین قیمت ها.